در لابلای فشار قبر در کارون!

اینجا حس و حال یک شهر را ندارد اما عده ای اصرار دارند نام شهرستان را به گردنش بیاویزند.
وقتی وارد اتوبان کوت عبدا… شدی و شهر اهواز را پشت سر گذاشتی تفاوت فاحشی بین این دو منطقه خواهی دید.
دیگر نه خبر از ساختمان های بالا بلند هست و نه بازار پر رنگ و لعاب. هرچه هست فرسودگی و کهنگی است با مردمانی عجین با مطالباتی اندک و فرهنگ کارگری ،ساده و بی آلایش.
کاسبی در این شهر هنوز به سبک بساطی و آن هم از نوع پهن کردن بر روی زمین است. از کیف و کفش گرفته تا میوه و مواد پروتئینی.
لاشه های گوشت گوسفندی پهن شده روی میزهایی که مشتری را فرا می خواند و در یک قدمی آن جعبه‌های خرمای برهی و بریم. این فقط نمای بیرونی شهرستان «کارون» است که هر رهگذری با عبور از اتوبان کوت عبدا می تواند شاهدی بر این مدعا باشد. اما هنگامی که وارد کوچه پس کوچه های شهر می شوی به یقین می رسی که اینجا نه تنها شهر نیست بلکه حتی از یک منطقه دور افتاده هم محروم تر است.
جوبهای روباز وجه مشترک همه خیابان های مشحون از زباله است. گویا مردم اینجا در اردوگاه مهاجران غیرقانونی سکونت دارند. کودکان حتی نمی توانند در کوچه ها بازی کنند و باید به عرض کم پیاده‌رو قناعت کنند تا مبادا دچار سرنوشت همسالان شان شوند که در جوی فاضلاب سقوط کردند.
این وضعیت شهرستانی است که در میان شرکت های بزرگ و پردرآمد قرار دارد. شرکت‌هایی مانند فولاد خوزستان ،فولاد اکسین و صنایع جانبی کشت نیشکر و یا گروه ملی که در آن سوی رودخانه پرعظمت کارون است.
وقتی از کوچه ها به اتوبان برمی گردی بسان کسی هستی که از دخمه‌ای بر فراز تپّه ای رسیده است. نظرت به گورستان قدیمی کوت عبدا متوجه می‌شود. ظرفیتی که سالها به اتمام رسیده اما مردم به ناچاری امواتشان را تنگ هم به خاک می سپارند. به وضوح می بینی که چگونه جسد میت را با فشار در شیاری تنگ قرار می‌دهند تا سنگ لحد کتف میت را در هم مچاله نکند.
در این وانفسای دور کردن کوت عبدالله بنام شهرستان کارون از مواهب درآمدهای هنگفت شهر اهواز بجز همین نام«کارون» از «سرمایه» که زیربنای توسعه هر منطقه ای است ،خبری نیست.باید بیاد داشته باشیم که همزمان با تفکیک سیاستمدارانه کوت عبدالله از مرکز استان خوزستان، شهرداری کلان شهراهواز نفسی به راحتی کشید و جهت گیری سرمایه های هنگفت همه شهر را به سمت کیانشهر و مهرشهر سوق داد و آنجا شد بازار بورس زمین و غوغائی برای دلالان!
در کیانشهر و مهر شهر اتوبان ها از میان بیابان عبور می کردند و هر دو طرف مسیر پیاده رو و جداول رنگ آمیز شده به زمین های خالی از سکنه لبخند می زد و در همان حال کوت عبدالله در له له دور نمائی از توسعه می سوخت چون فقط نامی از یک شهر را یدک می کشید. وقتی می دیدی که هنوز هم پس از این همه سال عوارض کارخانه های فولاد اکسین ،فولاد خوزستان و واحدهای صنعتی اطراف کوت عبدالله به صندوق شهرداری اهواز واریز می شود ،فشار را بیشتر حس می کنی حتی اگر توی قبر نباشی!
حالا زیر حجم سوالاتی که به ذهنت خطور می کند حال و روزی بهتر از آن میت پیدا نمی کنی.در باریکه ای از دیواره قبری همجوار مجبوری آن را جا دهی و فاتحه ای برای زندگان و مردگان بخوانی!
عبدالکاظم کردانی

درباره ی soheila bavari

مطلب پیشنهادی

چرا قیمت شکر ۵۱ درصد افزایش پیدا کرد؟

شکر یکی از اقلام خوراکی مهم در سفره ایرانیان محسوب می‌شود. افزایش قیمت این محصول …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *