چند درصد از ایرانی‌ها در تله فقر گرفتارند؟

در حالی که وزارت رفاه یا نرخ فقر را اعلام نمی‌کند یا هرازچندگاهی با فاصله چند ماهه و چند ساله دست به این کار می‌زند که بعضا کارشناسان اقتصادی و حالا دیگر مقامات سابق نرخ‌هایی برای این شاخص اعلام می‌کنند.

به‌تازگی علی ربیعی، وزیر سابق کار طی سخنانی اعلام کرده که «یک وقت فقر استثناء بود و برای آن برنامه‌ریزی می‌کردیم اما وقتی 30 درصد از جامعه بر اساس آمار رسمی در تله فقر گرفتار شده‌اند، مساله خیلی بنیادی‌تر می‌شود و به نظر می‌رسد بیش از هر دوره دیگری نیاز به مسئولیت اجتماعی داریم.»
او در ادامه منظور خود از مسئولیت اجتماعی را هم بیان کرده: «برداشت من از مسئولیت اجتماعی این است که هر کسی در هر جایی هست به آثار فعالیت یا بی‌عملی خودش توجه کند. این را می‌شود در هر جایی بسط داد و متأسفانه شاهدیم افرادی غیرمسئولانه در مسئولیت‌هایی قرار می‌گیرند، برای مثال 17 تصمیم غیرکارشناسی آنچنان بلایی بر سر صندوق‌های بازنشستگی آورده که تا نسل‌ها درگیر آن هستند.»از این دست اظهار نظرها که نشان از درگیری اقشار مختلف جامعه با فقر و ناامنی دارد، بسیار است. اخیرا یک نماینده مجلس نیز گفته که بسیاری از خانوارها توانایی خانه‌دار شدن را ندارند. اما آمارها چه حال و هوایی از وضعیت اقتصادی کشور ترسیم می‌کنند؟

افت معیشت و جولان فقر
معیشت در یک دهه اخیر به شدت افت کرده و فقر در کشور جولان می‌دهد. در همین زمینه، روزنامه هم‌میهن هم به بررسی وضعیت کنونی اقدام کرده است.بر اساس محاسباتی که انجام شده، خط فقر متوسط کشوری در سال 1400 برای یک خانواده چهار نفره حدود چهار میلیون و 500 هزار تومان بود. در شهریور 1401 این رقم به هفت میلیون و 500 هزار تومان رسید. این در حالیست که طی این سال‌ها میزان درآمد خانوار از شش میلیون تومان هم فراتر نرفته بود. متناسب نبودن درآمد و هزینه هم موجب شده تا بیش از 30 درصد از جمعیت کشور به زیر خط فقر سقوط کنند.

افزون بر اینها، در سال 98 نسبت به سال 90، متوسط مصرف مرغ 11 درصد، گوشت قرمز 52 درصد، لبنیات 35 درصد و برنج 34 درصد کاهش یافته است. این موضوع یعنی به موازات افزایش هزینه خوراکی‌ها، مصرف در خانوار ایرانی با کاهش قابل توجهی همراه شده است.

راه بهبود وضعیت اقتصادی چیست؟
بررسی‌هایی که از دهه 90 انجام شده، حکایت از این دارد که شوک‌های وارد شده به اقتصاد ایران که حالا دیگر نیمه‌جان شده، وضعیت رفاهی خانوار را به شدت تضعیف کرده است. علت آن هم به کاهش توانایی خانوار طی سال‌های اخیر بازمی‌گردد. با توجه به کاهش ضریب جینی و افت درآمد سرانه، اگر قرار باشد رشد اقتصادی به مانند دهه 90 باقی بماند، حتی اگر سیاست‌های رفاهی مبتنی بر بازتوزیع منابع به درستی اجرا شوند، پیش‌بینی می‌شود که وضعیت رفاهی خانوار طبقه متوسط بدتر شود. البته همین الان هم کارشناسان می‌گویند طبقه متوسط له شده و حالا دیگر «طبقه متوسط فقیر» متولد شده است.

در همین حین شاهد ظهور انواع مختلفی از فقر هستیم؛ از فقر زمانی گرفته تا فقر خشن. فقر زمانی به دنبال روی آوردن افراد به مشاغل دوم و سوم تشدید شده و به معنای این است که دیگر زمانی برای تفریح و سرگرمی برای خانوار باقی نمانده است. فقر خشن هم به این دلیل است که حالا دیگر نرخ بهره‌وری به پایین‌ترین سطح خود در 14 سال گذشته رسیده و نرخ بیکاری بر اساس واقعیات بازار بالاست.

با اینحال مقامات اقتصادی از رشد اقتصادی و جذب سرمایه‌گذاری دم می‌زنند. اما اقتصاددانان می‌گویند رشد را باد نمی‌آورد. همانطور که برای باز شدن و حرکت رو به جلو ترافیک لازم است فعل و انفعالی در خودروهای پیش رو صورت بگیرد و موانع برداشته شود، برای رشد اقتصادی معطوف به بهبود وضعیت اقتصادی و رفاهی مردم نیز لازم است تغییراتی در چینش فعالان اقتصادی و رفع موانع خلق ثروت در سطح اقتصاد اتفاق بیفتد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *