پس از اینکه بحث مهم انتخاب وزرای کابینه مسعود پزشکیان در مجلس شورای اسلامی و با رای اعتماد به نتیجه رسید ،بی تردید یکی از قطعات مهم چیدمان دولت چهاردهم انتخاب استانداران خواهد بود. انتخابی که یقیناً با چالشهای جدی روبرو خواهد شد به ویژه انعکاس این چالشها در ساختار وزارت کشور جایگاه مهمی خواهد داشت. متاسفانه وزارت کشور در دولت سیزدهم نتوانست مسئولیت واقع بینانهای نسبت به برخی از استانها به ویژه “استان خوزستان” داشته باشد. در وهله نخست این منطقه به عنوان یک استان ویژه و استاندار آن را شایسته حضور در هیئت دولت تبلیغ نمودند اما آنچه به ثمر رسید نتوانست دورنمای امیدوار کنندهای برای اهالی این منطقه ایجاد نماید. بیبرنامگی و روزمرگی و قطع ارتباطات (حتی با اهالی رسانه) مهمترین دستاورد دولت در منطقه خوزستان بود در حالی که میتوانست امیدواری زیادی در این منطقه مرزی و امنیتی ایجاد نماید. باید به یاد داشته باشیم که استان خوزستان همیشه پتانسیل مواجه با کشورهای خارجی را هم از لحاظ تجاری و بازرگانی و هم به لحاظ سیاسی داشته و دارد. پیشینه یک جنگ ۸ ساله به خوبی دورنمای روشنی را در پیش روی ما نشانده است و ما را به داوری در مورد موقعیت مهم این استان هدایت میکند اما همه این مسائل مستلزم حضور یک استاندار قوی در این استان است. در خاطر تاریخی ما حضور یک استاندار غیر بومی در هنگام حمله نیروهای بعثی نشان داد که عدم شناخت از موقعیت این استان و مردم و اقوام آن ضربه جبران ناپذیری بر پیکره منطقه و کشور زد به گونهای که در همان ۱۰ روز اول جنگ تحمیلی بخش زیادی از خاک کشور ما در زیر سیطره دشمن قرار گرفت. در حالی که مدیریتی در استان نتوانسته بود هدایت نیروهای جوان و از خودگذشته را به عهده داشته باشد اگر همت ذاتی نیروهای خودجوش مردمی نبود حوادث تلخ تری را تجربه می کردیم. در شرایطی که انگیزههای آرمانی آن زمان بسیار قوی و مردم آماده جانفشانی در برابر دشمن هم بودند اما برعکس استاندار غیربومی خوزستان پریشان و هیجان زده ،وحشت را با پیام های رادیویی به ساکنان این استان سرایت میداد و همه این مسائل نتیجه عدم شناخت کافی از موقعیت جغرافیایی و جامعه شناسی مردم خوزستان بود. در حقیقت انتخاب یک استاندار غیر بومی تاکنون و ظرف بیش از ۴۰ سال گذشته هزینههای گستردهای را بر دوش این استان گذاشته است. مهمترین آنها عقب ماندن از قافله توسعه در مقایسه با استانهایی مثل :کرمان، اصفهان، خراسان و آذربایجان و شیفت سرمایه گذاری ها به این مناطق بویژه به مناطق کویری است بنابراین فرصتهای جدید را در دولت چهاردهم با شعارهای غیر واقع بینانه مثل استانداری ویژه از دست نباید داد. واقعیت این است که یک فرزند توانا از میان ساکنان منطقه میتواند کارنامهای به مراتب غنیتر از افرادی که تاکنون مصدر مدیریت امور در استان خوزستان را داشتهاند به وجود بیاورد. مشروط بر اینکه در وهله اول دگرگونی لازم و بنیادی در کانون تصمیم گیری یعنی وزارت کشور بخصوص در سطح معاونان و مدیران کل ایجاد شود .چون مشکلات اساسی در همان ساختمان وزارتخانه شکل غیر منطقی بخود می گیرد./غلامرضا فروغی نیا